ماجرای فیلم عرق سرد به کارگردانی سهیل بیرقی:
کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان هنگام خروج از کشور، متوجه میشود که توسط شوهرش ممنوع الخروج شده است. روند فیلم در ابتدا کاملا مثبت و در حمایت از بانوان ورزشکاری است که به دلیل مخالفت همسرشان فرصت شرکت در مسابقات بین المللی را از دست می دهند. خانم زهره خسروی درنگاهی به فیلم ” عرق سرد ” می نویسد: {از نکات قابل تحسین آن، سکانس مربوط به دادگاه را به یاد می آورم جایی که زاویه دوربین و میزانسن فیلم طوریست که گویی مخاطب را با خود به درون دادگاه کشانده و از او میخواهد که از دید خود به قانون مورد بحث بپردازد، اگرچه این نما سه نفره است و بین گفتگوی شخصیتها گاهی صدای قاضی نیز به گوش میرسد اما جایگاه مخاطب در این نما به شیوه ای ماهرانه محفوظ است و این مساله با توجه به فضای فیلم، نکته مثبت کارگردانی به شمار می آید.}
❌این در حالیست که از نظر حقوقی این سکانس بی ارزش ترین قسمت فیلم مورد نظر است: متاسفانه نگاهی که سالهاست هنرمندان و فیلمسازان جهت جلب نظر مخاطبین به دنبال آن هستند؛ تخریب قانون جاری کشور است. بدون آنکه توجه داشته باشند اشکال اصلی در قانون نیست بلکه در اجرای قانون است. در سکانس مربوط به دادگاه، شوهر صراحتاً در جواب به قاضی که از او می پرسد به چه دلیل اجازه شرکت در مسابقات بینالمللی را به همسرتان نمیدهید؟ میگوید: دلم میخواهد و این حق من است. قاضی که ظاهراً قصد دارد وی را از این اقدام منصرف کند، نهایتاً قانون را به عنوان مانعی جهت اجرای عدالت مورد هدف قرار میدهد. این در حالی است که اصل ۴۰ قانون اساسی صراحتاً بیان میکند: {هیچکس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا به منافع عمومی قرار دهد.} لذا این فیلم می توانست زیباتر باشد اگر، فیلمساز با جلب نظر کارشناسان حقوقی و با استفاده از نمایش هنرمندانه یک وکیل مقتدر، دلسوز و آگاه، همانند آنچه که سال ها قبل نقش آفرینی آن را توسط خسرو شکیبایی در سریال خانه سبز دیدیم و در مقابل او، یک قاضی شجاع و جویای عدالت؛ فیلم را با یک پایان خوب خاتمه می داد. بلکه می توانست از این طریق، فریاد حقوقدانان عدالت محور، که سالهاست در خصوص اینگونه خشک مغزیها و رویههای غلط، قلمفرسایی کردهاند را به گوش جاهلان برساند.
درباره این سایت